همه بهم میگن دیوونه
قلب من میگه برو خودم نمیرم طرفش
عقل من میگه نباید که برم دور و برش
حرفای من از دل میاد ولی تو قلبش نمیره
هر چی من میگم دوست دارم به خرجش نمیره
همه بهم میگن دیوونه
اون نمیخواد باهات بمونه طاقت ندارم
میرم از دنیای تو بیرون
میرمو دیگه توی قلبت پا نمیزارم
منو یادش میره وقتی که شلوغ میشه سرش
چرا تنگ نمیشه واسم دلِ بی معرفتش
قبلنا خیال میکردم که دلامون با همه
فکر میکردم میدونه که نیمه ی گمشدمه