
لیلی شیخی - کاش
نه مي توني دل آرومم و آشوب كني
نه مي توني زخمايي كه زدي و خوب كني
من يه عمره كه رسيدم به ته اين بن بست
هر چقد سنگ به دريا بزني بي فايده س
كاش وجودمو غم صدات نمي گرفت
كاش مي شد كه بعد از اين دلم برات نمي گرفت
كاش ديگه نبودنت مهم نبود براي من
كاش مي رفت تب تو از هواي من
توي چشمام كه بارونه غرورتُ تماشا كن
از اين ديوار كه بين ماست يه پنجره به روم وا كن
كاش وجودمو غم صدات نمي گرفت
كاش مي شد كه بعد از اين دلم برات نمي گرفت
كاش ديگه نبودنت مهم نبود براي من
كاش مي رفت تب تو از هواي من
